انتظار ۱۶ _ بنویس

🌸بنویس که هرچه نامه دادم نرسید🌸

🌸بنویس که یک نفر به دادم نرسید🌸

🌸بنویس قرار من و او هفته بعد🌸

🌸این جمعه که هرچه ایستادم نرسید🌸

اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّڪَ الْفَرَجْ

انتظار ۱۵ _ در میان آسمان قلب زارم

💞میان آسمان قلب زارم

❣نوشتم نکته ای را بر نگارم 

💓به غیر از دیدن آن روی ماهت

❣امید و آرزو در دل ندارم

⚜أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَجْ

انتظار ۱۴ _ دل مرده

انتظار 🌾

دل مُـرده ایم بدون تو،اما مسـیح مـن

یڪ جمعہ هم زیارت اهل قبور ڪن

العجل

انتظار ۱۳ _ مے شود

مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاکَ ‌:

مےشـود عالـم پُـر از آوازه‌ے آقـایـےاٺ

یوسفان را محو خواهے ڪرد با زیبایےاٺ

مےشود تسلیم محض ذوالفقارٺ شرق وغرب

سجده خواهد ڪرد پاے هیبت زهرایےاٺ

اللهم عجل لولیک الفرج

انتظار ۱۲ _ مانند باران حس بگیریم

🌼💧

💧

🌧در جمکران مانند باران حس بگیریم

🌼ردّی، نشانی از گل نرگس  بگیریم

🌧همچون پِرِ پروانه ها اوجی بگیریم

🌼اینک سراغی از گل نرگس بگیریم

🍃اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَجَّ🍃

💧

🌼💧

انتظار ۱۱ _ برای آمدنت

یا صاحب الزمان(عج)❤️

💫برای آمدنت دیر می شود،

 برگرد

❣زمان ز پرسه زدن سیر می شود،

 برگرد

💫در انتظار تو با کوله باری از

 وحشت

❣زمین دوباره زمین گیر می شود،

 برگرد

 🌹اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌹

انتظار ۱۰_ السلام

✋🏼السلام ای آفتاب پشت ابر

✋🏼السلام ای اوج قله، کوه صبر

✋🏼السلام ای فخر آدم در زمین

✨یادگار حضرت روح الامین . . 

انتظار ۹ _ یعقوب ترین

مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاکَ ‌:

🌼یعقوب ترین 

                 چشم جهان

                       قسمت ما باد😔

🌼چون یوسف

              گمگشته ی ما 

                   یوسف زهراست😔

انتظار ۸ _عید ما

مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاکَ ‌:

☀️مولای من 

😊«عید» ما دیدن رخسار مه توست بیا

👌🏼عالمی چشـم بـه راه سپه توست بیا

😊«ای که یک گوشه نگاهت غم عالم ببرد»

💓این دلم منتظرِ «یک نگه» توست بیا

⚜اللهم عجل لولیک الفرج

انتظار ۷ _ ماه رمصان رفت

افسوس که ایام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره این ماه مبارک

از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ

فریاد که زود از سر این گله شبان رفت

شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت

شیرازه جمعیت بیداردلان رفت

بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟

ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت

برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان

آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت

تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت

از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت

با قامت چون تیر درین معرکه آمد

از بار گنه با قد مانند کمان رفت

برداشت ز دوش همه کس بار گنه را

چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

چون اشک غیوران به سراپرده مژگان

دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت

از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب

آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت

.

صائب تبریزی